ریحانه بنازاده| چرخهایشان، مثل چرخ زندگی میچرخد تا لقمه نان حلالی برای خانواده خود فراهم کنند. یکی از آنها میگوید بهارهای زیادی را پشت سر گذاشته و همانطور که بهار، رخت نو بر تن طبیعت میکند، او هم لباسهای نو بیشماری بر تن مردم پوشانده است.
دیگری برکت پولش را از رضایت مردم میداند و یکیشان هم شغلش آبا و اجدادی است. از خیاطهای راسته خیابان گلستان صحبت میکنیم. ۴۰ خیاط در این راسته به فعالیت مشغولند.
راستهای که در کنار خیابانهای سناباد، ایستگاه سراب و خسروی محدوده صنف کت و شلواردوزهای قدیمی مشهد هستند. البته یکی از همین خیاطهای قدیمی خیابان گلستان میگوید که نخستین خیاطهای مشهدی در خیابان خسروی و ارگ شروع به کار کردند. خیاطانی همچون آشوری، کلاهی، محمدزاده، خزائی، واحدی و ... که متاسفانه بیشتر آنها در قید حیات نیستند؛ و ما امروز سری به خیاطهای این راسته سری زدهایم؛ آنها که چرخشان در مقایسه با گذشته کمتر میچرخد.
اول صبح است و هنور تعداد کمی از مغازههای راسته خیابان گلستان باز شدهاند. به پاساژ گلستان میرسیم. گویا اولین پاساژی که در این محدوده ساخته شده است و در سال ۱۳۵۶ در طبقه بالای آن خیاطها شروع به کار کردهاند. اما در حال حاضر، ۱۶ مغازه خیاطی در آن فعال هستند.
از پلههای باریک بالا میرویم و به ردیف مغازههای به نسبت قدیمی و کوچک میرسیم. ویژگی همه این مغازهها، پیشخوانهای چوبیشان است و مترهایی که دور گردن خیاطان انداخته شده است.
علیاصغر فرهادی یکی از همین خیاطها پشت پیشخوان ایستاده و در حال مترکردن پارچه است. میگوید از ۵۰ سال پیش خیاطی میکند. او برایمان تعریف میکند: از ۱۳ سالگی خیاطی میکنم. گرچه شغل آبا و اجدادی ما کشاورزی بود، اما به وصیت مادرم این حرفه را انتخاب کردم.
دو سالی در کاشمر خیاطی کردم و بعد از آن به مشهد آمدم و نزد استادانی مانند آقای کلاهی شاگردی کردم. بعد هم در خیابان چهارطبقه (ارگ سابق) شروع به کار کردم و حالا هم، ۳۸ سال است در این راسته کار میکنم.
«با گذر زمان چرخهای پایی جای خود را به چرخهای صنعتی دادند» فرهادی حرف را به سمت ابزار کارش میبرد و میگوید: ابزار و وسایل کار ما خیلی از گذشته بهتر شده است و تقریبا انجام کار برای ما راحتتر.
او ادامه میدهد: در گذشته دوختن یک کت گاهی سهروز طول میکشید، چون تقریبا تمام کارهایش با دست بود، ولی الان یک روزه تمام میشود. در واقع گذشته بیشتر حمالی میکردیم.
وقتی از او میپرسیم آیا هنوز هم جوانترها برای آموزشدیدن خیاطی میآیند، میگوید: جوانهای امروز دنبال کار راحت هستند و مثل قدیم کسی سراغ آموزش خیاطی نمیآید مگر اینکه شغل آبا و اجدادیاش باشد.
«لباسهای چینی بازارمان را خراب کردهاند». این درددل بیشتر خیاطهاست. یکی از آنها میگوید: بازار کارمان در مقایسه با گذشته رکود دارد و دلیلش هم کت و شلوارهای کارخانهای با قیمت مناسب و البته کیفیت پایین و از طرفی لباسهای چینی است.
او ادامه میدهد: این روزها دیگر کسی خیلی به شیکپوشی اهمیت نمیدهد. آن زمان برای مشتریهایمان پوشیدن لباس شیک مهم بود، ولی حالا به دلیل کمشدن توان مالی مردم، اوضاع متفاوت شده است.
بیشتر خیاطهای خیابان گلستان از پارچه ایرانی برای دوخت و دوز استفاده میکنند. دلیلش را هم کیفیت و استقامت این پارچه میدانند. به اعتقاد یکی از آنها پارچههای خارجی استقامت ندارند و با یکبار شستشو کیفیت خود را از دست میدهند. از طرفی قیمت پارچههای ایرانی در مقایسه با خارجی مناسبتر است.
خیاط دیگری میگوید: درصد نخ و پشم پارچههای ایرانی بیشتر است و نشست بهتری هم در تن دارد. او در ادامه صحبتهایش میگوید: ما فقط بهدرخواست مشتری از پارچه خارجی استفاده میکنیم که معمولا بعد از یکبار شستشو پشیمان میشوند، چون کار کیفیت خود را از دست میدهد.
صادق ثابت یکی دیگر از قدیمیهای پاساژ گلستان تأکید میکند که مشهدیها، حتی از دیگر شهرها هم میدانند در این محدوده، کار خیاطها درجهیک است. دلیل بیشتربودن دستمزدشان هم همین است.
او میگوید: کسی که به اینجا مراجعه میکند میداند کیفیت دوختها عالی است. ما در اینجا مشتریهای خارج از ایران هم زیاد داریم. اما حرف یکی از خیاطان درباره کیفیت دوختها قابل توجه است.
او میگوید: خدارحمت کند، اوستام همیشه به من میگفت، از انجام کار بیشتر از کسب پول لذت ببر. چون وقتی از کارت لذت ببری قطعا کار بهتری تحویل مشتری میدهی و این باعث رضایت او میشود. من هم این حرف را آویزه گوشم کردم و سعی میکنم همیشه کار خوب به مشتری تحویل دهم.
خیابان گلستان از قبل شلوغتر شده است و تقریبا تمام مغازههای راسته باز شدهاند. سراغ یکی دیگر از خیاطهای قدیمی که پدرش از خیاطان بنام مشهد بوده است، میرویم.
حمد آشوری نسبتا جوان است و از هشتسالگی در خیاطی پدر کار میکند. وقتی از او میپرسیم چه شد که شغل خیاطی را انتخاب کرد، میخندد و میگوید: خیلی انتخابی نبوده است؛ شغل آبا و اجدادیمان است.
پدر من جزو اولین خیاطهای مشهد بود که دورههای آموزشیاش را در تهران گذراند. من هم از بچگی خدمت ایشان بودم. البته ایشان پارسال به رحمت خدا رفتند و حالا اداره مغازه به عهده من است.
وقتی از او درباره تفاوت کت و شلوارهای کارخانهای با کارهای خودشان میپرسیم، این طور پاسخ میدهد: از نظر ما کارهای کارخانهای یکبار مصرف است و در واقع آنها با اندازههای دقیق، دوخته نمیشوند.
از طرفی آن کارها به صورت سری است که این ناخواسته کیفیت دوخت را پایین میآورد و همچنین ما از پارچههای درجهیک ایرانی استفاده میکنیم؛ درحالی که بیشتر کارخانهها از پارچههای کیفیتپایین ایرانی یا چینی استفاده میکنند.
لبته ما چند کارخانه داریم که قیمت کت و شلوارهایشان بسیار بالاست، ولی بازهم، دوخت با کیفیت بالا، به مشتری تحویل نمیدهند و بیشتر، پول برندشان را میگیرند.
آشوری اضافه میکند: این باور ماست که مشتری خوشپوش، معمولا به خیاطی مراجعه میکند.او همچنین درباره تغییر مدلهای کت و شلوار در گذر سالها میگوید: مدلها با ۵۰ سال قبل هیچ تفاوتی نکرده است فقط بعضی مدلها کمی فانتزیتر شده است که آن هم تعداد کمی از افراد این مدلها را انتخاب میکنند.
«رقابت در این راسته به نفع مشتری است». این را خیاطی جوان میگوید و ادامه میدهد: رقابت در این محدوده، به نفع مشتری است. ما اینجا بیش از ۴۰ مغازه خیاطی داریم که همه کارهای خوبی را تحویل میدهند تا مشتریشان را از دست ندهند.
او در ادامه میگوید: اگر تعداد خیاطها کم میبود، قطعا قیمتها بالاتر میرفت. البته تورم باعث ریزش مشتریهای ما شده است. در گذشته هنگام مناسبتها وقت سر خاراندن هم نداشتیم. یادم است ایام عید از سه ماه قبل دیگر مشتری قبول نمیکردیم.
وارد خیاطی دیگری میشویم. خیاطی نسبتا میانسال است که ۲۵ سال سابقه خیاطی دارد و چند سالی است که به خیابان گلستان آمده است.
وقتی از تغییرات در ابزار کارش در مقایسه با گذشته میپرسیم، میگوید: خیاطی درمقایسه با گذشته خیلی راحتتر شده است. دلیلش هم برمیگردد به این که هر بخش از دوخت و دوز، ابزار خاص خودش را دارد و همین موضوع سرعت کار را بیشتر کرده است.
تقریبا بیشتر مغازههای خیاطی در راسته خیابان گلستان، دکورهای ساده دارند. دکورهایی با گذاشتن یک مانکن یا اینکه همان را هم ندارند. به همین دلیل حضور ۴۰ مغازه خیاطی در این راسته، خیلی به چشم نمیآید.
دلیل بیشتر خیاطها درباره دکورهای سادهشان یک چیز است: ما مستاجر هستیم و اجارهها هم بالاست و معلوم نیست چقدر اینجا دوام بیاوریم که بخواهیم هزینه دکور بدهیم.
احمدیبخش دوسه سال است به این محدوده آمده است. او دراین باره میگوید: به دلیل کوچکبودن مغازه و مستاجربودن نمیتوانم دکوری را در نظر بگیرم.
سیاوش هم میگوید: خیلی هم نیاز به دکور نداریم، چون ما مشتریهای خودمان را داریم. ما بیشتر باید کمد داشته باشیم تا کتوشلوارها را داخلش قرار دهیم. تنآذین، شیکپوش و ...
ظهر شده است و بعضی از مغازهها در حال بستن هستند. نگاهمان متوجه نام خیاطیها میشود. این هم خودش داستان ویژهای دارد. در این راسته تعداد کمی خیاطی هست که نام مغازهشان بهنوعی به شغل خیاطی مربوط باشد. مثل تنآذین، شیکپوش، ژورنال و ... که طبق بررسی ما این نامها مربوط به خیاطهایی بوده است که بیشتر آنها در قید حیات نیستند.
باقی هم نام خیاطیهایشان مربوط به فامیل یا اسمشان میشود. برخی هم هیچ ارتباطی نه با شغلشان و نه فامیلشان دارد
* این گزارش شنبه ۶ شهریور ۹۵ در شمـاره ۲۱۰ شهرارا محله منطقه یک به چاپ رسیده است.